Web Analytics Made Easy - Statcounter

شبی که همدیگر را در فرودگاه دیدیم فردایش با هم صحبت کردیم، و آقای عباسی موضوع ازدواج را مطرح کردند. ایشان در همان شب در ماشین گفتند من دو سال پیش با شما تماس گرفتم و نشد که با هم همکاری کنیم. خیلی هم این چند وقت که بچه ها باهاتون همکاری می کنند، خوشحال و راضی هستم. ولی الان که دیدمتان می خواهم اگر اجازه دهید برای یک مورد دیگری باهاتون تماس بگیرم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سرویس فرهنگی فردا: این روزها همه‌جا حرف یک عروسی است. یک عروسی پر سر و صدا. بهاره رهنما که نیاز به معرفی ندارد، بعد از جدایی از پیمان قاسم خانی برای دومین بار با امیر خسرو عباسی، کارآفرین شناخته شده ازدواج کرده است. ازدواجی که انتشار عکس‌های مراسم عروسی آن با بازتاب گسترده‌ای در شبکه‌های مجازی، سایت‌ها و خبرگزاری ها روبرو شده است. هر آنچه که می‌خواهید درباره زندگی جدید بهاره رهنما و همسرش بدانید، می‌توانید برای اولین بار در گفتگو با ایده‌آل بخوانید:
ربع قرن با پیمان قاسم خانی زندگی کردم
ما تقریبا دو سال بود که جدا شده بودیم. اما به خاطر اینکه پریا در ایران بود و آن شرایط عجیب و غریبی که در فضای مجازی وجود داشت، سعی کردیم خیلی در خبرها قرار نگیریم. الان تقریبا دو سال است که خبر طلاقمان را رسما اعلام کرده ایم و کاملا جداشده ایم؛ بنابراین در واقع چهار سال از جدایی من و پیمان قاسم خانی می گذرد. من هیچ وقت تنها زندگی نکرده بودم. قبل از ازدواج در خانواده ای تقریبا پرجمعیت، پدر، مادر، خواهر و برادرم زندگی می کردم.بعد هم که بلافاصله در سن پایین ازدواج کردم. هیچ وقت زندگی مجردی و دانشجویی را تجربه نکردم. 23 سال با پیمان قاسم خانی بودم که 20سال آن را در عقد و ازدواج بودمو سه سال هم قبل از ان دوران نامزدی بود. تقریبا رابطه مان ربع قرنی طول کشید و من با خانواده ایشان بزرگ شدم، بنابراین جدایی برایم خیلی سخت بود، به خصوص که همزمان با رفتن پریا از ایران شد. با وجود اینکه من همیشه سعی کردم زن قوی باشم و این را زا مادرم یاد گرفتم که باید یک زن قوی باشد، بسازد. امید داشته باشد و ... ولی با این وجود رفتن پریا خیلی بهم احساس تنهایی عمیقی داد. من اصولا ادمی هستم که از تنهایی می ترسم و احساس عدم امنیت دارم. با توجه به همه این ها یک سال بعد از جدایی ام به این نتیجه رسیدم من آدم زندگی مشترک هستم و نمی توانم تنها زندگی کنم. تصمیم گرفتم دوباره ازدواج کنم و دوستان نزدیکم را در جریان گذاشتم.
این برند باعث آشنایی مان شد
تقریبا همان زمان که جدا شده بودم، دو سال پیش آقای عباسی یک بار با من تماس گرفتند و برای تبلیغات مارک های آرایشی و بهداشتی یشان با من صحبت کردند. من هم گفتم باید با مدیر برنامه هایم صحبت کنید. ظاهرا کمی تند صحبت کرده بودم. آقای عباسی هم بهشان برخورده بود و دیگر تماس نگرفتند و اصلا هم دیگر با سلبریتی ها کار تبلیغاتی نکردند. بعدها به من گفتند من وقتی که با تو که انقدر به نظر خوش اخلاق می آیی صحبت کردم و دیدم اینقدر جدی صحبت کردی با خودم گفتم اگر خوش اخلاقشان این بود بهتر است کلا بیخیال کار با سلبریتی‌ها شوم. دوباره بعداز تقریبا یک سال و نیم از طرف شرکتشان با من برای همان همکاری تبلیغاتی تماس گرفتند و یادآوری هم نکردند که قبلا با من تماس گرفته بودند. دیگر آقای عباسی خودشان جلو نیامدند و ایشان هم مدیرشان را فرستادند. آقای لاچینی با من قرارداد بستند و چند تیزر هم ساختیم.
اینها همه گذشت تا اینکه همین شبهای قدر امسال من در مشهد بودم؛ من خیلی به امام رضا(ع) ارادت دارم. برای همین من همیشه ماه رمضان یا شب های قدر یا دیگر مناسبت‌های مذهبی این چنینی مشهد هستم. همان زمان بدون اینکه من اطلاع داشته باشم، آقای عباسی به همراه همان همکارشان آقای لاچینی در مشهد بودند. من خیلی دلم گرفته بود. یک عکس هم از خودم گرفته بودم. آقای عباسی هم آن عکس را می‌بیند و متوجه می شود که من هم مشهد هستم. حالا ببینید قسمت چطور پیش رفت. پرواز من جا به جا شد و باقی قصه. در فرودگاه آقای لاچینی و آقای عباسی من را دیدند و آمدند و سلام علیک کردند. من هم ایشان را به چهره نمی شناختم و آن تماس هم اصلا یادم نبود و بعدها ایشان برای من تعریف کردند. وقتی به تهران رسیدیم ماشین من در یک پارکینگ دیگر مانده بود و ایشان لطف کردند و من را تا ماشینم رساندند. این شروع آشنایی ما شد که خیلی زود هم به ازدواج انجامید.
پدر و مادرم از ازدواج مجددم می ترسیدند
شبی که همدیگر را در فرودگاه دیدیم فردایش با هم صحبت کردیم، و آقای عباسی موضوع ازدواج را مطرح کردند. ایشان در همان شب در ماشین گفتند من دو سال پیش با شما تماس گرفتم و نشد که با هم همکاری کنیم. خیلی هم این چند وقت که بچه ها باهاتون همکاری می کنند، خوشحال و راضی هستم. ولی الان که دیدمتان می خواهم اگر اجازه دهید برای یک مورد دیگری باهاتون تماس بگیرم. چون الان زیارت امام رضا (ع) هم بودم به دلم افتاده و فکر می کنم باید باهاتون صحبت کنم. من باز فکر کردم یک پروژه کاری است و اصلا فکر نمی کردم بخواهند پیشنهاد ازدواج بدهند. فردایش زنگ زدند و گفتند من در زندگیم خیلی اهل برنامه ریزی هستم و همه کارهایم تا امروز با برنامه ریزی بوده و امسال قصد ازدواج دارم. زیارت امام رضا (ع) که رفتم از ایشان خواستم خودشان آدم درست و مناسب سر راهم بگذارند؛ چون شما هم شب های قدر آنجا بودید و همدیگر را دیدیم توکل می کنم و این طور شد که از من خواستگاری کردند و خواستند در یک هفته جوابشان را بدهم که قصد ازدواج دارم یا نه. چون ایشان فقط دنبال رابطه برای ازدواج بودند. من هم فکرهایم را کرده و قبول کردم بیشتر و جدی تر آشنا شویم. هفته بعد من با مادرم صحبت کردمو گفتم مامان یک اقا هستند با این شرایط و من دو سالی است دورادور بابیزینس ایشان آشنا هستم و می‌خواهند شما را ببینند. مادر و پدرم این قدراز ازدواج دوباره من می ترسیدند که مادرم گفت من اصلا نمیتوانم ایشان را ببینم و قبول نکردند. به من گفتند اصلا این که دوباره قصد ازدواج داشته باشی، اشتباه است و ما خیلی نگران هستیم. یکی، دو بار با پریا صحبت و مشورت کردم و در این فاصله هم ایشان یکی، دوبار امدند و با مادرشان رستوران رفتیم و معاشرت بیشتر شد. جالب است که این پروسه من را به این نتیجه رساند که این مدل ازدواج سنتی شاید درست تر است.
اتفاقا چند روز پیش با امیرخسرو حرف می زدیم، موضوع مان همین بود که ما دقیقا مثل پدر و مادرهایمان به سبک سنتی ازدواج کرده ایم؛ یعنی کاملا به قصد ازدواج آشنا شدیم و بالافاصله خانواده ها را در جریان گذاشتیم و خواستگاری اتفاق افتاد. بعداز آن طی یکی، دو هفته من مادرم را راضی کردم و امیر خسرو به دیدن مادر و پدرم آمد. خدا را شکر او یک ویژگی بسیار مثبت دارد و آن هم این است که خیلی تاثیر خوبی روی دیگران می گذارد و از این ویژگی در کارش هم استفاده می کند. برای همین روی پدر و مادر من هم در همان اولین دیدار تاثیر بسیار خوبی گذاشت و در همان برخورد مادر و پدرم عاشقش شدند. آشنایی ما مثل قصه ها اتفاق افتاد و برای هر کس تعریف می کنم، می گوید مگر یک همچین چیزی ممکن است. حتی مادرم باورش نمی شد و می گفت تو حتما از یکی دو سال پیش با ایشان آشنا بودی و باید زودتر به ما می گفتی و من قسم خوردم که زودتری در کار نیست.
داستان گردنبند الله
این گردنبند الله هم که همه جا گردنم است، داستان خودش را دارد. روزی که در مشهد داشتیم می رفتیم که عقد کنیم، امیر گفت من وارد نیستم و سال پیش ازدواج کردم و الان نمی دانم رسوم چه جوری است. من باید سر عقد چیزی به تو بدهم. من گفتم اگر خواستی یک هدیه بده؛ چون خانم ها که همه بالاخره از طلا و جواهر بدشان نمی آید. ولی گفتم خودت را اذیت نکن. من یک گردنبند الله داشتم که گم شده بود. سر راه گفتم طلا فروشی بایستد . همه گفتند دیر شده، عاقد منتظر است. گفتم من یک چیزی گم کردم و این جا دیدم. باید بخرم. پریدم سریع این را خریدم به جای آن که گم شده بود. امیرم گفت چقدر خریدی و چرا به ما نگفتی. گفتم همین جوری و او هم گرفت و گذاشت بین وسایلی که دستش بود. چند دقیقه بعد دیدم یک پیامک واریز پول برایم آمد. گفتم خدایا قرار نبود کسی برای من پولی واریز کند. سر عقد این گردنبند را درآورد و گردنم انداخت. من هم زیر لب گفتم این را که من خودم خریدم. گفت نخیر، پولش واریز شد.گردنبند جدای همه هدایایی که گرفتم بیشتر از هر چیزی برای من ارزش دارد. حرم هم خیلی حال و هوای خاصی داشت . شبستانی آنجاست که همه عروس و دامادها آنجا می روند. اتفاقا عاقدی هم که ما را عقد کرد خیلی حرف قشنگ زد. خیلی از احترام در زندگی مشترک گفت و تاکید کرد زن و شوهر ها در دعوا نباید به مادر و پدر هم توهین کنند می گفت حجاب واقعی حجاب قلب است.
مهریه ام راسر عقد بخشیدم
ما در مهریه و برگزاری مراسم و همه چیزهای دیگر دوستانه با هم تفاهم کردیم؛ چون امام رضا(ع) ما را به هم رساند. اگر من یک روز زودتر برگشته بودم، اگر در فرودگاه تنها نبودم. اگر ایشان آن زمان مشهد نبودند و هزار اگر دیگر، قطعا این ازدواج به این سرعت سر نمی گرفت. ما هم همه چیز را ساده و دوستانه برگزار کردیم. من با مهریه موافقی نیستم و خودم مهریه‌ای نداشتم و فقط یک چیزی برای شگون نوشتیم. از طرفی همسرم این قدر برای زنان و حقوقی شان احترام قائل هستند که خودش تمام حقی و حقوق قانونی من مثل حق طلاقی، حق کار و... را به من داد. به من گفت چرا من چیزی را که برای دخترم و خواهرم میخواهم، نباید برای زنی که همراهم است، بخواهم. جالب است که ما فکر می کنیم مردهای مذهبی باید نگاهشان به زن خیلی سنتی باشد. اما من الان می بینم شوهرم و مردهای مذهبی دیگر انگار به زن نگاهی امروزی تر و پر سخاوت تری دارند. ما به نیت حضرت علی (ع) یک عددی به عنوان مهریه نوشتیم، اما چون من خودم عقیده ندارم به امیر خسرو گفتم از الان تا همیشه این مهریه به تو بخشیده است. ما زندگی مشترک را ساده و راحت شروع کار کردیم. البته امیر از نظر زندگی کاری موفق است و من خودم موقعیت کاری خوبی دارم و شاید سختی شروع زندگی خیلی ها را نداشتیم. اما سختم نگرفتیم. البته من اصلا دوست نداشتم با مرد بی پول ازدواج کنم ؛ چون می گفتم من در یک سنی هستم که میخواهم زندگی در سطح نرمالی داشته باشم, اما اهل تجمل و چیزهای غیر عادی هم نیستم. امیر خسرو هم ادم موفقی است و موفقیتش هم برای من ارزش دارد.

منبع: فردا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۰۹۳۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نشانه‌های آمادگی برای ازدواج در دختران

یک همسر بالقوه ویژگی‌ها و رفتار‌هایی را از خود نشان می‌دهد که فراتر از چیز‌های سطحی هستند.

هنگامی که می‌خواهید ازدواح کنید، باید به دنبال ویژگی‌هایی در طرف مقابل بگردید که می‌خواهید در شریک زندگی خود ببینید. همسر آینده شما باید بتواند در فراز و نشیب‌های زندگی با مهربانی در کنارتان باشد.

اگر طرف مقابلتان نشانه‌های زیر را دارد، می‌توانید به عنوان همسر آینده خود روی او حساب کنید. اگر شاهد این رفتار‌ها بودید، ممکن است زمان آن رسیده باشد که رابطه خود را به سطح بعدی ارتقا دهید.

۱) حامی است
در سفر زندگی، همه ما به یک حامی نیاز داریم. فردی که به ما ایمان داشته باشد، حتی زمانی که به خودمان شک داریم. این ویژگی به خصوص در ازدواج اهمیت زیادی دارد.

اگر یک زن بخواهد همسر آینده شما باشد، بزرگترین حامی‌تان خواهد بود. او رویا‌های شما را نادیده نمی‌گیرد یا باعث نمی‌شود که به خاطر داشتن رویا‌ها و آرزوهایتان احساس حماقت کنید. در عوض، او شما را تشویق می‌کند تا اهدافتان را دنبال کنید و در هر مرحله از زندگی در کنار شما خواهد بود.

اگرچه این ویژگی فقط در مورد رویا‌های بزرگ و اهداف بلندمدت نیست. این رفتار می‌تواند در مورد پیروزی‌های کوچک و چالش‌های روزمره هم باشد. زنی که می‌توانید روی او به عنوان همسر حساب کنید، موفقیت هایتان را با شما جشن می‌گیرد و هنگام مشکلات کنار شما خواهد بود.

۲) ارتباط موثر برقرار می‌کند
برقراری ارتباط سالم و موثر پیش‌نیاز یک رابطه سالم است.

اگر یک زن بخواهد همسر شما باشد، اهمیت ارتباط محترمانه و شفاف را درک خواهد کرد. او بازی‌های فکری انجام نمی‌دهد یا از شما انتظار ندارد که حدس بزنید چه فکر یا احساسی دارد. در عوض، افکار و احساسات خود را به صورت صادقانه و سازنده بیان می‌کند.

علاوه بر این، ارتباط موثر فراتر از بیان احساسات خود است. هنگامی که افکار و احساسات خود را به اشتراک می‌گذارید، انتظار دارید که طرف مقابل یک شنونده فعال باشد. او نظرات شما را نادیده نمی‌گیرد و سعی می‌کند دیدگاه شما را درک کند، حتی اگر مخالف آن باشد.

علاوه بر این، او از گفتگو‌های دشوار دوری نمی‌کند. حتی زمانی که در مورد موضوعات حساس بحث می‌کرده یا در مورد مشکلات صحبت می‌کنید، طرف مقابل این کار را با مهربانی و احترام انجام می‌دهد و همیشه به‌جای تمرکز بر مشکلات، به دنبال راه‌حل می‌گردد.

بنابراین، اگر با زنی در ارتباط هستید که می‌داند چگونه به طور موثر ارتباط برقرار کند، به احتمال زیاد او برای سازش‌ها و بحث‌هایی که در زندگی زناشویی پیش می‌آیند، آمادگی لازم را دارد.

۳) مستقل است
برخلاف باور بسیاری از افراد، زنی که مستقل است، می‌تواند یک همسر فوق العاده باشد.

ازدواج یک شراکت است، اما به معنای از دست دادن شخصیت خود در این فرآیند نیست. زنی که برای استقلال خود ارزش قائل است، از دنبال کردن علایق خود یا گذراندن وقت به تنهایی نمی‌ترسد.

زنی که می‌توانید به عنوان همسر روی او حساب کنید، افکار، اصول، اهداف و علایق خود را خواهد داشت.

این بدان معنا نیست که او شما یا رابطه‌تان را نادیده می‌گیرد. در عوض، تعادلی به ارمغان می‌آورد که به هر دوی شما اجازه می‌دهد فردیت خود را حفظ کنید و در عین حال یک رابطه قوی داشته باشید. او برای برآوردن تمام نیازهایش یا اینکه تنها منبع شادی او باشید، به شما متکی نخواهد بود.

استقلال طرف مقابل همچنین نشان می‌دهد که او می‌تواند زندگی خود را به خوبی مدیریت کند. چیزی که هنگام مواجهه با فراز و نشیب‌های زندگی زناشویی مفید خواهد بود.

در واقع، زنی که سطح سالمی از استقلال را دارد، تهدیدی برای تعهد نیست. در واقع، کاملاً برعکس است. مستقل بودن نشان‌دهنده بلوغ و درک است که طرف مقابل را به فردی مناسب برای همراهی مادام‌العمر تبدیل می‌کند.

۴) به شما احترام می‌گذارد
احترام سنگ بنای هر رابطه طولانی‌مدت است. بدون آن، رابطه شما احتمالاً دوام نخواهد آورد.

زنی که می‌تواند شریک زندگی‌تان باشد، به شما به عنوان یک فرد احترام می‌گذارد. او به مرزها، زمان، رویا‌ها و علایق شما احترام خواهد گذاشت. همچنین شما را تحقیر نمی‌کند و باعث نمی‌شود که احساس بی اهمیتی کنید.

همچنین به خودش احترام می‌گذارد و در عوض انتظار احترام متقابل دارد.

۵) مهربان و دلسوز است
مهربان بودن و دلسوزی به معنای همدلی، درک و اولویت دادن به دادن نیاز‌های دیگران بر نیاز‌های خود است.

زنی که می‌تواند شریک زندگی‌تان باشد، نه‌تن‌ها با شما، بلکه با دیگران هم مهربان است. این ویژگی او را می‌توانید نسبت به اعضای خانواده، دوستان و حتی غریبه‌ها ببینید.

۶) به اصول و ارزش‌های شما احترام می‌گذارد
برخی از افراد معتقدند که عشق پایه و اساس یک رابطه است. اما در واقع، ارزش‌های مشترک آجر‌هایی هستند که پیوندی قوی و پایدار را می‌سازند.

زنی که می‌توانید روی او به عنوان شریک زندگی خود حساب کنید، به عقاید و اصول شما احترام می‌گذارد. او متوجه خواهد شد که چه چیزی برای شما مهم است و چرا مهم است و به این ارزش‌ها احترام می‌گذارد، حتی اگر با ارزش‌های او متفاوت باشد.

او سعی نخواهد کرد که شما را تغییر داده یا از اصولتان منحرف کند. در عوض، او در کنار شما خواهد بود و با هم، چالش‌های زندگی را پشت سر خواهید گذاشت.

یافتن کسی که به اصول و ارزش‌های شما احترام می‌گذارد، به معنای پیدا کردن یک فرد دقیقاً شبیه به خودتان نیست. بلکه به معنای یافتن کسی است که مکملتان باشد و شما را درک کند.

۷) صبور و فهمیده است
زندگی پر از پیچ و خم‌های غیرمنتظره است. در چنین مواقعی، صبر و درک ویژگی‌هایی هستند که اهمیت زیادی دارند.

فرض کنید که در محل کار خود با فشار زیادی دست و پنجه نرم می‌کنید و استرس زیادی دارید. قطعاً توقع دارید که شریک زندگی شما به جای اینکه باعث افزایش استرستان شود، صبور باشد.

شریک زندگی‌تان باید به شما فضا بدهد و گوش شنوایی برای مواقعی داشته باشد که نیاز به تخلیه احساسی دارید.

در این لحظات سخت، صبور بودن و آرامش طرف مقابل شما را آرام خواهد کرد.

منبع: روزیاتو

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • اتفاقی که باعث شد مورایس مسلمان شود
  • ماجرای مسلمان شدن مورایس؛ ازدواج با دختر ایرانی
  • بهره‌مندی ۳۶۰ هزار نفر از خدمات روانشناختی در مازندران ‌
  • بهره‌مندی بیش از ۳۶۰ هزار نفر از خدمات مشاوره بهزیستی مازندران
  • ۲۳ درصد پرونده های مشاوره طلاق در مازندران منجر به ساز شد
  • پشت پرده مسلمان شدن مورایس سرمربی سپاهان
  • تصمیم بزرگ: مورایس چگونه مسلمان شد
  • کاهش سرقت درچناران با جمع آوری معتادان متجاهر
  • نشانه‌های آمادگی برای ازدواج در دختران
  • ضرورت استفاده از الگو‌های موفق افزایش ازدواج و کاهش طلاق